جمالش از جهان غوغا برآورد
جمالش از جهان غوغا برآورد
مه از تشویر واویلا برآورد
مه از تشویر واویلا برآورد
چو دل دادم بدو جان خواست از من
چو دل دادم بدو جان خواست از من
چو گفتم بوسه ای صفرا برآورد
چو گفتم بوسه ای صفرا برآورد
ز بی آبی و شوخی در زمانه
ز بی آبی و شوخی در زمانه
هزاران فتنه و غوغا برآورد
هزاران فتنه و غوغا برآورد
غم و تیمار عشقش عاشقان را
غم و تیمار عشقش عاشقان را
هم از دین و هم از دنیا برآورد
هم از دین و هم از دنیا برآورد
ندیدم از وصالش هیچ شادی
ندیدم از وصالش هیچ شادی
فراق او دمار از ما برآورد
فراق او دمار از ما برآورد
همه توقیع ها را کرد باطل
همه توقیع ها را کرد باطل
لبش از مشک چون طغری برآورد
لبش از مشک چون طغری برآورد
همی ساز انوری با درد عشقش
همی ساز انوری با درد عشقش
که خلق از عشق او آوا برآورد
که خلق از عشق او آوا برآورد